جنت نوین: یعنی لمس قلب مشتری
شـروع از ســال 1375

شعر سنگ قبر مادر

در صورتیکه مادر عزیزتان به تازگی فوت کرده شما باید شعر سنگ قبر مادر را به زیبایی انتخاب کنید. در ادامه متن اشعار سوزناکی را گروه جنت نوین برای متن سنگ قبر مادر اماده کرده است

مادر روشنایی خانه است و خانه بدون مادر صفایی ندارد وقتی عزیزی را خصوصا مثل مادر از دست میدهیم تنها دلخوشی فرزندان داغدار سنگ سرد مزاری می باشد تا پنجشنبه و جمعه ها، فرزندان خود را به قبر مرحوم رسانده و با نثار خیرات و فاتحه روح مادر خود را شاد و همچنین دل داغ دیده خود را آرام کنند

در ادامه گلچینی از شعر برای سنگ قبر مادر را در سایت جنت نوین می توانید مطالعه کنید

در گلستان ادب اموزگارم مادر است

بعد رب العالمین پروردگارم مادر است

من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم

اولین معشوق من در روزگار مادر است

قلبم شده رنجور زهجر تو مادر

فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر

هر لحظه کنم آرزوی روی تو افسوس

دستم شده کوته زدامان تو مادر

مادر به زیر خاک چه خوش ارمیده ای

ای باغبان ز گلشن خود دل بریده ای

مادر چه شد که به همه مهر مادری

دست از من و تو ثمرانت کشیده ای

بگو مادر هنوز یادی از ما میکنی یا نه؟

درون خاک تیره وا عزیزا میکنی یا نه؟

به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم

غم بی مادری را هم مدوا میکنی یا نه؟

مهربانتر ز دل عاشق مادر دل نیست

به دو گیتی چو دل صادق مادر دل نیست

دل پاکی طلبیدم که کنم هدیه به او

هر چه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست

مادرم ای رفته در خوابی دراز

یاس هایت توی ایوان گشته باز

گرچه گلهایت همه تنها شدند

با شقایق های آن دنیا بساز

متن برای سنگ قبر مادر

اینجا بهشت ارزو در زیر خاک است

آرامگاه مادری مظلوم و پاک است

 

مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم

این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم

 

کسی که طعم محبت چشیده میداند

مصبیتی به جهان همچو مرگ مادر نیست

این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز

مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز

 

مادرم رفتی و داغت به دل ماست هنوز

هرکجا می نگرم روی تو پیداست هنوز

 

مادر گمان مبر زخیال تو غافلم

گر مانده ام خموش خدا داند و دلم

ای رهگذر دان گنج وفا خفته در اینجا

آتشکده مهرو صفا خفته در اینجا

دریای خروشان محبت گل ایثار

ای رهگذران مادر ماخفته در اینجا

گر چه من دیگر نمی بینم گل روی تو را

خاطراتت را در این غمخانه مهمان میکنم

گوهر یکدانه ام ای مادر خوبم بدان

تا ابد یاد تو را در سینه پنهان میکنم

امشب انگار، دگر زندگي ام باور نيست

کس به جز غصه، در اين خانه مرا ياور نيست

سوختم در طلب دست نوازشگر وليک

دو صد افسوس که ديگر به برم مادر نيست

مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد

در صف خدمتگزارانش ترا جا می دهد

باز ان جا هم مرام مادری را پیشه گیر

جان مولا پیش زهرا دست ما را هم بگیر

شعله ای خاموش گشت وخانه ای بی نور شد

گوهرارزنده ای پنهان به خاک گور شد

مادر شایسته ای زین عالم ناپایدار

روشن ان دیده که رویش می دید

زندگی باغ و بهارش مادراست

آفتاب و چشمه سارش مادر است

هر که را بینی به دنیا سربلند

اولین آموزگارش مادر است

شعر سنگ مزار مادر

سلطان غم چشم و چراغم مادر

بعد از تو من دیگر که دارم مادر

ای قبله ات پشت و پناهم مادر

مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم

 

مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش

افسانه شادی و خوشی گشته فراموش

یاد ایامی که مادر داشتم

افسری زیبنده بر سر داشتم

زندگی با او مرا افسانه بود

روشنی بخش دلم در خانه بود

 

مادر گمان مبر زخیال تو غافلم

گر مانده ام خموش خدا داند و دلم 

دلم را از غمت مادر شکستی

تمام رشته ها از هم گسستی

یقین دارم که در باغ بهشتی

کنار حضرت زهرا نشستی

بخواب ای مادرم آرام و خسته

بخواب ای مادرم ای دل شکسته ب

میرم من برای غصه هایت

بمیرم من برای اشک هایت


دامن از دست من خسته مکش، ای مادر

که پناه من و دل، گوشه ی دامان تو بود

با چه سرگرم کنیم دیده و دل را که مدام

دل تو را می طلبد، دیده تو را می جوید

مادر ای پاک دل نیک سرشت

ای به زیر قدمت باغ بهشت

گوهر عمر من، تاج منی

کعبه و مسجد و معراج منی

مادر جان یاد آن شبها که ما را شمع و جان بودی

میان ناامیدیها چراغ جاودان بودی

برایت زندگانی گر چه یکسر رنجی و سختی بود

بنازم به همتت مادر که تا بودی صبور و مهربان بودی

دگر اغوش مادر جای ما نیست

دریغا دامنش ماوای ما نیست

از ان روزی که از دار فنا رفت

کسی غمخوار و هم اوای ما نیست

نوشته برای سنگ قبر مادر

در کنارم، شب و روز بیتاب بود

غافل از او، چشم من در خواب بود

تا شدیم بیدار و مشتاق مادر

او به خواب و چهرهاش در قاب بود

 

ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد

گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد

در گلستان گرد گل بسیار گردم ولی

از هزاران که بوئیدم یکی مادر نشد

امروز هستی ام ز امید دعای توست

فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

مادرم بهشت من همه اغوش گرم توست

گویی سرم هنوز بر بالین نرم توست

 

اگر مادر نباشد زندگی نیست

به خورشید وفلک تابندگی نیست

خدا عشق است و مادر مهر مطلق

به انان بندگی شرمندگی نیست

قربان نگاه خسته ات مادر جان

لبخند به گل نشسته ات مادر جان

دریغ از آغوش و آن چشم ها

دیریست دل تنگ توام مادر جان

این که مرقد عشق وآرزوهاست

این تربت پاک مادر ماست

ای خاک تو حرمتش نگهدار

این رنج کشیده مادر ماست

مادرم ای رفته در خوابی دراز

یاس هایت توی ایوان گشته باز

گرچه گلهایت همه تنها شدند

با شقایق های آن دنیا بساز

کسی که ناز مرا میکشید مادر بود

کسی که حرف مرا می شنید مادر بود

مرا ستاره صبحی که هرچه کوشیدم

شد اخر از نظرم ناپدید مادر بود

مادرم رفت و زداغش همه را گریان کرد

خانه قلب مرا از ته دل ویران کرد

داغ جانسوز تو مادر ابدیت خواهد بود

چون غم تو همه اعضای مرا ویران کرد

گل های بهشت سایبانت مادر

یک دسته ستاره ارمغانت مادر

دیگر چه کسی چشم به راهم باشد

قربان نگاه مهربانت مادر

شعر سنگ قبر جوان را در این صفحه بخوانید

فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد

برون اخر ز دستم مادرم شد

برون از دست ماه نازنینم

که از هجران او اندوهگینم

 

زیر پایت بهشت جاوید است

دامن پاکت ای فرشته مهر

باغ آلاله گون توحید است

مادر به خدا ماه در این خانه تو بودی

روشنگر این کلبه ویرانه تو بودی

از خاطر دل ها نرود یاد تو هرگز

ای آن به نیکی همه افسانه تو بودی

 

ای خاک تیره مادر ما را عزیزدار

این نور چشم ماست که در برگرفته ای

"*" indicates required fields